روسو فکر می کرد که انسانها اساسا خوبند، اما به سبب تمدن، به انحراف کشیده شده اند. او بر این باور نبود که مردم باید از همه پیشرفتهای هنری و فن آورانه خود دست بردارند، اما معتقد بود که این پیشرفتها، خصوصا در جایی که ما را از طبیعی بودن باز می دارد، باید تحت کنترل درآید.
 
روسو جنبه‌هایی از تمدن را که به زندگی طبیعی آسیب نمی رساند، مورد بحث قرار داد. او داستان رابینسون کروزوئه اثر دانیل دفو را که تصوری از نوعی «وحشی نجیب» ارائه می داد، رد کرد و از آن به عنوان مبنای امیل استفاده کرد. طبق این داستان، رابینسون کروزوئه بارها به سراغ کشتی شکسته اش رفت و ابزارهای پیشرفته ای را به عنوان چیزی که برای بقا نیاز داشت، از آن برداشت. با این حال، این چیزها مانع زندگی طبیعی او نشد، وی خانه خود را ساخت، غذای خود را شکار کرد، و ابزار حمل و نقل خود را اختراع کرد. دیگر انواع وحشی شریف در دنیای ادبیات خانواده سوئیسی رابینسون، ناتی بامپو در داستانهای جیمز فنیمور کوپر، و ثورو در والدن پرنده را شامل می شود.
 
پیشنهادهای روسو برای تعلیم و تربیت در کتاب امیل، که کودکی را از تمدن دور و در منطقه ای روستایی تربیت می کند، یافت می شود. از زمان ورود به منطقه روستایی، امیل یک معلم خصوصی دارد که مراقب آن است تا کودک به طور طبیعی زندگی کند، و معلم بر آن است تا اشیا را طوری ترتیب دهد که امیل از طبیعت یاد بگیرد. روسو نظر خوشی نسبت به کتابهایی که به صور او صرفا تقویت کننده مصنوعیتهای تمدن است، نداشت در کتاب امیل به طور کلی کتابها را تا زمان دوازده سالگی امیل نادیده می گیرد. او به تعلیم و تربیت بانوان توجه کمی مبذول داشت، ولی یک یا دو فصل را به سوفی که همتای امیل است، اختصاص داده است. به نظر روسو، قرار است سوفی همبازی امیل شود و در نتیجه باید از تعلیم و تربیتی که مکمل امیل است، برخوردار گردد. پیشنهاد روسو که تربیت باید مرکب از خدمتگزاری، آشپزی، و بسط زیبایی باشد، امروزه مورد توجه نیست، اما او این کارها را خوار کننده نمی دانست، بلکه آن را نتیجه جنس کودک می پنداشت.
 
یکی از کمک‌های عمده روسو، طریقه ای است که ارتباط بین طبیعت و تجربه را ملاحظه می کند. او نظریه تربیتی خود را به طور عمده بر اساس این ارتباط معنی دار بنیان نهاد. هر چند بسیاری از ناظران امروزی، به دلیل دیدگاه روسو در مورد وحشی شریف، مایلند او را به عنوان خیال پرداز از رده خارج کنند، اما در پرتو پیچیدگی همیشه فزاینده جامعه فن آور جدید، چیزهایی هست که به وضوح تازگی را به اندیشه های او باز می گرداند. مطمئنا، پیوند او در مورد طبیعت و تجربه بسیاری از نظریه پردازان تربیتی از جمله یوهان اچ. پستالوزی، فریدریش فروبل، فرانسیس دبلیو. پارکر، جی. استانلی هال ، و جان دیویی را تحت تأثیر قرار داده است.

تأکید روسو بر جایگاه طبیعت گرایی در تعلیم و تربیت، شیوه نگرش به کودک در نزد مربیان پراگماتیک را تحت تأثیر قرار داده است. کودکان نه به عنوان بزرگسالان کوچک اندام، بلکه به عنوان موجوداتی که مراحل مختلف رشد را طی می کنند، نگریسته می شوند. این تصور در مورد کودک به عنوان شخص رو به رشد، به ویژه بر روان شناسانی چون جی. استانلی هال، بنیانگذار روان شناسی علمی کودک، تأثیر گذاشت. دیدگاه روسو به مربیان کمک کرد تا سؤالاتی مرتبط با این که چه چیزهایی برای کودکان طبیعی است، مطرح کنند. به عبارت دیگر، برای کودکان طبیعی نیست که مدتی طولانی بی حرکت بنشینند، حواس خود را بر امور انتزاعی متمرکز کنند، ساکت بمانند، یا کنترل عضلانی ظریف را به نمایش بگذارند. روسو به مربیان کمک کرد تا نسبت به مراحل فیزیولوژیکی، روانشناختی و رشد اجتماعی کودک حساس تر شوند. توجه او به جنبه های فیزیولوژیکی یادگیری مستقیما بر نظریه های افرادی چون ماریا مونتسوریه تأثیر گذاشت.
 
التفات روسو به ماهیت رشد کودک، و اعتقاد او به خوبی ذاتی انسانها، صحنه را برای تعلیم و تربیت کودک محور» معاصر مهیا کرد. اگر چه این موضوع در نظریه و عمل پراگماتیک یافت می شود، اما افرادی هستند که اصالت تصور احساسات را به یک تصور احساساتی که غالبا به عنوان اجازه عدم منع معرفی شده که حول کارهای روسو رشد کرده، مورد اعتراض قرار می دهند. هر چند این احساس اغلب به روسو اسناد داده شده، اما روسو به نوع تجویزی که این آسانگیری پیشنهاد می کند، اعتقاد نداشت. این اتهام نسبت به تجربه های تربیتی پراگماتیک جدید نیز شنیده می شود، اما هنگامی که به دقت نوشته های متفکران مهم پراگماتیک خصوصا جان دیویی و سیدنی هوک بررسی شود، این اتهام بی اساس است.
 
آنچه روسو حقیقتأ به آن اعتقاد داشت، این بود که علایق کودک باید راهنمای تعلیم و تربیت باشد. علاقه همان هوس نیست، و منظور روسو از «علاقه»، گرایش ذاتی کودکان به کشف جهانی است که در آن زندگی می کنند. او به استقلال کودکان معتقد بود، اما آن را یک استقلال طبیعی که کودکان باید به نتایج طبیعی رفتارشان تن در دهند، می دانست. حتی نویسندگان معاصر مانند ا. اس. نیل که مدرسه سامرهیل  او به طور شدید منعکس کننده تعصب روسویی بود، از آزادی حمایت می کنند نه از بی قیدی. تأثیر روسو بر پراگماتیسم، حساسیت او نسبت به نقش طبیعت در تعلیم و تربیت و فرایندهای رشد طبیعی است که در تجارب یادگیری فرد وجود دارد.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص216-214، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387